روز‌های آرام و طوفانی من ...

مثل همه ی آدم‌ها .. فقط کمی‌ احساساتم فرق می‌کند ....

روز‌های آرام و طوفانی من ...

مثل همه ی آدم‌ها .. فقط کمی‌ احساساتم فرق می‌کند ....

روز بد ...بدِ دیگه ...کاریش نمی‌شه کرد!

دیشب کلی‌ تا صبح خواب بد دیدم...صبح بلند شدم دوش گرفتم بلکه حالم خوب بشه...از خونه رفتم بیرون ...۱۵ دقیقه بعد نظاره گر تشییع پدر یک همکلاسی بودم...ساعت ۶:۳۰ بعد از ظهر: ماشین ۲۰۶ سفیدی که دقیقا از وسط نصف شده...از سرنشینان خبری ندارم ولی‌ ماشین داغون شده بود....دیدن پسر بچه که توی سطل اشغال سر کوچه دنبالِ  شی بدرد بخوری میگردد...حالا رسیدم خونه اومدم فیس بوک ..اولی‌ پست این بود.:.

نفرین به زمینی که فرشته های آسمانی در آن جایی ندارند

...این داستان غمگین کودکی است که در اثر ضربات وارد شده از طرف مادرش جانش را از دست داد.

.واقعاً انتظار زیادی از خودم دارم که با همه ی این چیز‌ها حالم خوب باشه فکر نکنم که چرا؟چی‌ شده؟

داریم چی‌ کار می‌کنیم...؟چرا چشم هامون بستیم ؟چرا کاری نمی‌کنیم؟

!!!!!!!هوای حوصله ام سخت خاکستریست.

نظرات 1 + ارسال نظر
رها 12 مهر 1390 ساعت 11:14 ب.ظ http://www.akshengame.blogsky.com

سلام من رها هستم میایی به سایتم منتظرم http://www.akshengame.blogsky.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد